به کلبه ی کوچک من خوش آمدید
به کلبه ی کوچک من خوش آمدید
گلچین شده از همه چیز
نوشته شده در تاريخ برچسب:داستان خنده دار,باحال,جالب, توسط اسماعیل |

یکی بود،یکی دیگرهم نبود.روزی و روزگاری،شیری دمش را روی کولش گذاشت و از جنگل به شهر رفت تا ببیندآن جا چه خبر است . آدم ها چه چه کار می کنند.همان دقیقه ی اول،در خیابان دوم،سر کوچه ی سوم،عده ای از آدم ها را دید که جلو مغازه ی چهارم صف کشیده اند.با کنجکاوی جلو رفت و سرک کشید،اما نفهمیدچه خبر است.از یک نفر که آخرهای  صف بود پرسید:((آقای آدم !چه خبر؟)) آقای آدم گفت:((خبری نیست،به جز سلامتی!))شیر گفت:((منظورم این است که اینجا چه خبر است؟این آدم ها چرا به هم پشت کرده اند؟))آقای آدم که متوجه اشتباهش شده بود،با عصبانیت گفت:((مگر کوری!خب شیر می دهند دیگر،تو هم اگر شیر می خواهی برو پشت سر من.))شیر که از تعجب یال هایش سیخ شده بود،گفت:((شیر می دهند !یعنی مرا می دهند؟))آقای آدم که حوصله اش سر رفته بودگفت:((تو را نمی دهند عرض کردم شیر می دهند، شیر شیشه ای.اگر شیشه ی خالی نداری بهتر است بی خود این جا نایستی!))شیر گفت:((به روی چشم.))و در حالی که هنوز یالهایش سیخ بود با خود گفت:((شیر دیگر چه نوبری است !مگر به غیر از ما شیر دیگری هم در این دنیا وجود دارد؟!آن هم شیری که توی شیشه جا بگیرد!))در همین موقع خانمی را دید که با دو شیشه ی سفید رنگ از مغازه خارج شد.شیر به ریش آنها خندید:((هه هه هه !آدم های شیر ندیده!به دوغ می گویند شیر!))شیر به راهش در آن خیابان ادامه داد.رفت و رفت تا این که مغازه ای تو جهش را جلب کرد. اولش فکر کرد آن جا مغازه ی مگس فروشی است؛چون پر از مگس های ریز ودرشت بود.با خود گفت:((این آدم ها چه چیز ها که نمی فروشند!)اما بعد متوجه چیزهای چرب و چیلی توی مغازه شد.دلش می خواست بداند آن ها چه هستند.بچه ای را که از آن جا می گذشت صدا کرد:((آهای!بچه ی آدم!بیا این جا ببینم.))بچه جلو آمد و گفت:((بله آقا شیره.)) شیر به پشت شیشه ی مغازه اشاره کردو گفت:((این ها چیه که دل مگس ها را برده؟!))  ..................................

 

خوب دوستای گلمون این داستان ادامه داره در قسمت بعدی غش می کنید از خنده .ترو خدا نظر یادتون نره ،آخه این همه وقت اینترنت می ذاریم شما هم چند خط نظر بدید ممنون دوستتون داریم یه عالمه بای بای

 

 



.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.